منو

دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon 04 29 2024

A+ A A-

تفسیر دعای تحویل سال

«يا مقلب القلوب و الابصار»
قلب و بصيرت قلبي، از مؤلفه‌هاي مهم معنوي در مسير كمال انسان است كه در قرآن كريم و روايات ناب اسلامي تأكيد بسياري بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامي جوشش‌هاي و خيزش‌هاي وجود آدمي است.

<<يا مدبر الليل و النهار»
انسان، به تصريح قرآني «إني جاعل في الارض خليفة»،‌ جانشين خدا بر روي زمين است و اين شايستگي را دارد كه مرآت تمام‌نماي ربوبي و مجلاي ظهور و بروز اسما و صفات الهي شود. يكي از اسماي حق تعالي «مدبّر» است كه پروردگار عالميان به وسيله آن، به تدبير روز و شب يا تدبير نظام زمين و آسمان و به طور كلي، نظام خلقت مي‌پردازد. انسان نيز بايد خويشتن را متخلق به اخلاق الهي نمايد و تدبيرگر روز و شب خويش باشد.

«يا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا إلي أحسن الحال»
«حَول» در دعاي عيد نوروز، به معناي «سال» است و «احوال» جمع حال، به معناي طبيعت و ضمير يا تغيير و دگرگوني وضعيت انسان است. از اين رو، خداوند تغيير دهنده سال و يا دگرگون كننده طبيعت مربوط به مخلوقات است و اين صيرورت و تحول در مسير رشد و كمال موجودات، لازمه امر زندگي و حيات است. در اين دعاي شريف از درگاه ربوبي مي‌خواهيم كه طبيعت وجود ما را به بهترين و نيكوترين طبيعت‌ها تبديل كند و اين تغيير باطني يا ظاهري وجودي ما را همسو با تغيير و دگرگوني طبيعت ظاهري، در مسير شكوفايي و بالندگي قرار دهد.

يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الي احسن الحال . عيد از عود گرفته شده و در لغت به معناي بازگشتن است . دگرگوني سال جديد و بازگشت بهار نو و نوروز، عيدهايي چون عيد فطر را تداعي مي کند . مسلمان روزه دار پس از يک ماه عبادت روزي را که غبار از فطرت توحيدي اش زدوده شده به فطرت توحيد بازگشته است، عيد مي گيرد . البته مراتب اين بازگشت در افراد گوناگون فرق مي کند . دعاي تحويل سال هم با جملاتي کوتاه همين مسير را پيش پاي انسان مي گشايد . مقلب القلوب و الابصار پروردگار است که قلب ها را به سمت کمال دگرگون مي سازد و چشم ها را به سوي خود مي دوزد . قلب ها چون کرات دگرگون مي شوند; ولي پس از دگرگوني، بايد استواري يابند; زيرا در ادعيه وارد شده است: «و ثبت قلوبنا علي دينک; قلب هاي ما را بر دين خود ثابت بدار .» اگر قلوب دگرگون شدند و سپس بر دين الاهي استوار گرديدند، ابصار نيز چنين مي شوند ; زيرا ابصار فرمانبردار قلوبند . شايد از اين رو اول قلوب و سپس ابصار ذکر شده است . «يا مدبر الليل و نهار» ليل و نهار نماد ظلمت و نورند . اگر او شب و روز را تدبير مي کند، ظلمت و نور را هم مي آفريند . پس فقط او مي تواند چنان تدبير کند که پرده ظلمت از روي دل کنار رود و نور معرفتش بر آينه قلب بتابد . در آيه دويست و پنجاه و هفتم سوره بقره مي فرمايد: «الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و . . . ; خداوند، ولي و سرپرست کساني است که ايمان آورده اند; آن ها را از ظلمت ها به سوي نور بيرون مي برد .» محول سال و حال او است . قرين بودن تحويل سال با تحويل حال نکته اي در خور اهميت است که کم تر به آن التفات مي شود . آن قدر که تحويل سال و رسوم آن خود نمايي مي کند، تحويل حال جلوه اي ندارد و در پشت پرده غفلت هيچ انگاشته شده است; راستي چرا در اين دعاي پر معنا و تنبه بخش، به هنگام تحويل سال، تحويل حال به احسن حال در خواست مي شود؟ به نظر مي رسد، براي آن است که ابتدا احسن الحال را بفهميم و سپس در راه تحقق آن گام نهيم؟ تفسير اين احسن الحال را بايد در عمق آن دعا يافت که، «اللهم غير سوء حالنا بحسن حالک; خدايا، بدي حال ما را به خوبي حال خود تغيير ده .» درباره ذات اقدس الاهي، احسن بودن حال بي معنا است; زيرا تفضيل حالي بر حال ديگر، فقدان و وجدان و تبديل و تبدل مي طلبد و ذات اقدس الاهي از آن پيراسته است . برتري حالي بر حال ديگر درباره ما انسان ها کاملا درست مي نمايد . کمال ما انسان ها در همين است که سوء حال را به حسن حال و حسن حال را به احسن حال تبديل کنيم . حسن حال الاهي به معناي وجود تمام کمالات به نحو اتم و اکمل در ذات اقدس الاهي است . احسن الحال بودن براي ما يعني رسيدن به تمام آن کمالات به قدر ظرفيت وجودي مان; زيرا ما حالي احسن و برتر از آن نداريم . تحويل حال به احسن الحال همان تغيير سوء حال انسان به حسن حال الاهي است; و اين تغيير وقتي تحقق مي يابد که:

1 . از پليدي گناه رهايي يابيم، زيرا بدترين حال انسان و پست ترين مقام آدم هنگامي است که در باتلاق گناه فرو مي رود .

2 . انجام واجبات را چون چراغي فرا راه خود قرار دهيم تا ما را به سوي حسن حال الاهي رهنمون شود .

3 . زنگار صفات پليد را از آينه دل بزداييم تا سوء حال ما به حسن حال نگار تبديل شود . از اين رو، يکي از اعمال عيد نوروز، روزه گرفتن است تا انسان خود را در راستاي رسيدن به احسن حال، يعني وصول به حسن حال الاهي، قرار دهد و به اخلاق الله متخلق سازد .